خیلی از افراد اطلاعات کاملی در مورد کسب درآمد از اینترنت ندارند و خیلی از دوستان دیگر از مزایای آن اطلاعات کافی ندارند. و بسیاری از افراد نیز تصور می کنند کسب درامد از راه اینترنت راه غیر قانونی است و یا پول باداورده است. اما اینطور نیست این روش کسب درآمد نیز مانند بسیاری از راه های دیگر در زندگی می تواند کاملاً قانونی و حلال باشد.
کسب و کار اینترنتی نیاز به سرمایه ی بسیار کمی دارد (کامپیوتر یا حتی امروزه تنها گوشی موبایل کافی است و یک خط اینترنت و ذکاوت ) و شاید به همین دلیل است که بسیاری از افراد به فکر استفاده از این راه می افتند اما به دلیل کم هزینه بودن تصور می کنند راهی غیر قانونی است اما دوستان باید بدانید که اشروع این روش کسب درآمد نیاز به صبر و حوصله و تلاش دارد. پس نباید نگران سرمایه اولیه باشید اما باید صبور باشید و ناامید نشوید
ساعات کار در کسب درآمد اینترنتی
شما در هر ساعاتی از روز و در هر شرایطی حتی وقتی سر یک کار دیگر هستید در خواب و در سفر می توانید از اینترنت کسب درآمد داشته باشید. این پتانسیلی است که کسب و کارهای اینترنتی با ابزارهای هوشمندی که دارند در اختیار شما قرار می دهند.
شما می توانید بدون نیاز به دفتر کار در منزل خود از طریق کامپیوتر شخصی خود کسب درآمد کنید. بنابر این نیاز به اجاره ی دفتر کار ندارید.
شما در مدت زمان کوتاه می توانید با تعداد زیادی از مشتریان در تماس باشید! و این برای جلب مشتری مزایای زیادی دارد. تعداد مخاطبان زیادی در زمان کوتاه از شهرهای مختلف قابل دسترس می باشند. اگر کسب و کارتان آنلاین باشد مطمئن باشید می توانید از شهر های دیگر هم مشتری داشته باشید. مشتری های بیشتر با دسترسی به بازار هدف گسترده تر از بهترین مزیت های کسب و کارهای اینترنتی است.
با کمترین هزینه بازاریابی و تبلیغ می کنید
با کمترین هزینه در اینترنت می توانید از روش هایی برای بازاریابی و تبلیغات و جذب مشتری استفاده کنید.
هر کسی برای اینکه بتواند از اینترنت کسب درآمد داشته باشد حتما نیاز نیست که سایت داشته باشد. اما بدون داشتن سایت یا وبلاگ درآمدتان کمتر می باشد. روش هایی هست که نیاز به سایت ندارید که به شما معرفی می شود. اگر سایت داشته باشید درآمد های میلیونی برای شما ایجاد می شود. البته همانطور که گفتم برای کسب درآمد اینترنتی همیشه به سایت نیاز نیست! مثلاً با داشتن کانال های تلگرامی می توانید روزانه بالای 500 هزار تومان در آمد کسب کنید و وب سایتی هم نداشته باشید.
البته باید بدانید راه اندازی یک وب سایت اینترنتی کار آسانی است. با وجود منابع و آموزش هایی که در مورد طراحی سایت با وردپرس به صورت رایگان در وب فارسی موجود است هر کسی بدون هیچ اطلاعاتی در مورد طراحی سایت و کد نویسی و به راحتی و با کمترین هزینه می تواند وب سایت خود را راه اندازی کند. برای اطلاعات بیشتر پیشنهاد می کنم از محصولطراحی سایت بدون کد نویسی دیدن فرمایید.
یکی از راه های شروع کسب درآمد اینترنتی عضویت در چند سایت تبلیغاتی کلیکی است که در ابتدا شاید درآمد کمی داشته باشید ولی با عضویت، شروع یه کار و راهنمایی این سایت ها به درآمد معقولی دست خواهید یافت
دوباره تأکید می کنم که هر کاری در شروع نیاز به تلاش دارد پس نامید نشوید
برای شروع روی لینک زیر کلیک کنید و عضو شوید در پست های بعدی لینک های دیگر را نیز معرفی خواهم کرد
شوق زندگی و لذت با هم بودن برای بچه ها دوست داشتنی است.اما آیا می دانید چطور می توان به کودکان آموخت که خوشبخت باشند و از زندگی لذت ببرند؟
۱) عشقتان را نشانش دهید: هر چه به فرزندتان بگویید که دوستش دارد و از داشتن او خوشبخت هستید باز هم کم است. فرزند شما در هر شرایطی باید مطمئن باشد که دوستش دارید. این موضوع به او اعتمادبه نفس کافی برای بزرگ شدن را می دهد.
۲) الگوی خوبی باشید: کودک با نگاه به شما، زندگی کردن را می آموزد. اگر شما احساس عدم موفقیت داشته باشید، مدام غرغر کنید و نالان باشید، کودک شما هرگز احساس خوشبختی نخواهد کرد. اما اگر مقابل مشکلات بایستید، دنبال راه حل ها باشید و به نگرانی ها لبخند بزنید، فرزند شما توانایی خوشبخت بودن را می یابد.
۳) به او اعتمادبه نفس بدهید: وقتی احساس قدرت کنید در برابر مشکلات زندگی مقاوم تر عمل می کنید. برای اینکه اعتمادبه نفس فرزندتان را بالا ببرید از او انتقادهای سازنده بکنید. تشویق بعد از هر موفقیت نباید فراموش شود.
۴) نیمه پر لیوان را نشان او دهید: در هر موقعیتی سعی کنید جنبه مثبت ماجرا را نشان فرزندتان دهید. اگر قرار است به دلیل بیماری در رختخواب بستری شوید به او یاد دهید این موقعیت خوبی است تا مسائل جدیدی بیاموزد. نگاه مثبت انداختن به زندگی احساس خوشبختی را در انسان بیشتر می کند.
۵) معاشرت با دیگران را یادش دهید: انسان تنها خوشبخت نیست. برای شاد بودن به فرزندتان بیاموزید که با سایر افراد معاشرت کند.
دوستان او را به خانه دعوت کنید تا کارهای گروهی انجام دهند و از همان کودکی بودن با گروه و روابط اجتماعی را بیاموزد.
شوق زندگی و لذت با هم بودن برای بچه ها دوست داشتنی است.اما آیا می دانید چطور می توان به کودکان آموخت که خوشبخت باشند و از زندگی لذت ببرند؟
۱) عشقتان را نشانش دهید: هر چه به فرزندتان بگویید که دوستش دارد و از داشتن او خوشبخت هستید باز هم کم است. فرزند شما در هر شرایطی باید مطمئن باشد که دوستش دارید. این موضوع به او اعتمادبه نفس کافی برای بزرگ شدن را می دهد.
۲) الگوی خوبی باشید: کودک با نگاه به شما، زندگی کردن را می آموزد. اگر شما احساس عدم موفقیت داشته باشید، مدام غرغر کنید و نالان باشید، کودک شما هرگز احساس خوشبختی نخواهد کرد. اما اگر مقابل مشکلات بایستید، دنبال راه حل ها باشید و به نگرانی ها لبخند بزنید، فرزند شما توانایی خوشبخت بودن را می یابد.
۳) به او اعتمادبه نفس بدهید: وقتی احساس قدرت کنید در برابر مشکلات زندگی مقاوم تر عمل می کنید. برای اینکه اعتمادبه نفس فرزندتان را بالا ببرید از او انتقادهای سازنده بکنید. تشویق بعد از هر موفقیت نباید فراموش شود.
۴) نیمه پر لیوان را نشان او دهید: در هر موقعیتی سعی کنید جنبه مثبت ماجرا را نشان فرزندتان دهید. اگر قرار است به دلیل بیماری در رختخواب بستری شوید به او یاد دهید این موقعیت خوبی است تا مسائل جدیدی بیاموزد. نگاه مثبت انداختن به زندگی احساس خوشبختی را در انسان بیشتر می کند.
۵) معاشرت با دیگران را یادش دهید: انسان تنها خوشبخت نیست. برای شاد بودن به فرزندتان بیاموزید که با سایر افراد معاشرت کند.
دوستان او را به خانه دعوت کنید تا کارهای گروهی انجام دهند و از همان کودکی بودن با گروه و روابط اجتماعی را بیاموزد.
“رؤیاهای خود را دنبال کنید، درگیر زندگی و چیزهای جدیدی شوید که برایتان جالب است. اگر میخواهید کار و کسبی به راه بیاندازید، مطمئن شوید که درباره سرگرمی مورد علاقه یا موضوعی باشد که برایتان جذاب است.
اینطوری زندگی بهتری خواهید داشت. هدفتان انجام کاری، صرفاً برای پول درآوردن، نباشد.
برانسون برای مجله خود برای افراد و مشاهیر بسیاری نامه فرستاد و بسیاری از آنها دعوت او برای مصاحبه را پذیرفتند.
فکر میکنم خیلی از افراد ایدههای خیلی خوبی در ذهن دارند، ولی افراد اندکی میروند و واقعاً ایدههایشان را اجرا میکنند.
خیلی افراد هستند که به این فکر میکنند که حتماً فرد دیگری قبلاً این کار را کرده، یا هیچ وقت نمیتوانی پول لازم برای این کار را فراهم کنی و یا اینکه در زندگی نباید خطر کرد.
دست آخر کسانی شانس یک زندگی هیجانانگیز و پر ارزش را خواهند داشت که میگویند همین الان میروم و این کار را میکنم
“رؤیاهای خود را دنبال کنید، درگیر زندگی و چیزهای جدیدی شوید که برایتان جالب است. اگر میخواهید کار و کسبی به راه بیاندازید، مطمئن شوید که درباره سرگرمی مورد علاقه یا موضوعی باشد که برایتان جذاب است.
اینطوری زندگی بهتری خواهید داشت. هدفتان انجام کاری، صرفاً برای پول درآوردن، نباشد.
برانسون برای مجله خود برای افراد و مشاهیر بسیاری نامه فرستاد و بسیاری از آنها دعوت او برای مصاحبه را پذیرفتند.
فکر میکنم خیلی از افراد ایدههای خیلی خوبی در ذهن دارند، ولی افراد اندکی میروند و واقعاً ایدههایشان را اجرا میکنند.
خیلی افراد هستند که به این فکر میکنند که حتماً فرد دیگری قبلاً این کار را کرده، یا هیچ وقت نمیتوانی پول لازم برای این کار را فراهم کنی و یا اینکه در زندگی نباید خطر کرد.
دست آخر کسانی شانس یک زندگی هیجانانگیز و پر ارزش را خواهند داشت که میگویند همین الان میروم و این کار را میکنم
شوق زندگی و لذت با هم بودن برای بچه ها دوست داشتنی است.اما آیا می دانید چطور می توان به کودکان آموخت که خوشبخت باشند و از زندگی لذت ببرند؟
۱) عشقتان را نشانش دهید: هر چه به فرزندتان بگویید که دوستش دارد و از داشتن او خوشبخت هستید باز هم کم است. فرزند شما در هر شرایطی باید مطمئن باشد که دوستش دارید. این موضوع به او اعتمادبه نفس کافی برای بزرگ شدن را می دهد.
۲) الگوی خوبی باشید: کودک با نگاه به شما، زندگی کردن را می آموزد. اگر شما احساس عدم موفقیت داشته باشید، مدام غرغر کنید و نالان باشید، کودک شما هرگز احساس خوشبختی نخواهد کرد. اما اگر مقابل مشکلات بایستید، دنبال راه حل ها باشید و به نگرانی ها لبخند بزنید، فرزند شما توانایی خوشبخت بودن را می یابد.
۳) به او اعتمادبه نفس بدهید: وقتی احساس قدرت کنید در برابر مشکلات زندگی مقاوم تر عمل می کنید. برای اینکه اعتمادبه نفس فرزندتان را بالا ببرید از او انتقادهای سازنده بکنید. تشویق بعد از هر موفقیت نباید فراموش شود.
۴) نیمه پر لیوان را نشان او دهید: در هر موقعیتی سعی کنید جنبه مثبت ماجرا را نشان فرزندتان دهید. اگر قرار است به دلیل بیماری در رختخواب بستری شوید به او یاد دهید این موقعیت خوبی است تا مسائل جدیدی بیاموزد. نگاه مثبت انداختن به زندگی احساس خوشبختی را در انسان بیشتر می کند.
۵) معاشرت با دیگران را یادش دهید: انسان تنها خوشبخت نیست. برای شاد بودن به فرزندتان بیاموزید که با سایر افراد معاشرت کند.
دوستان او را به خانه دعوت کنید تا کارهای گروهی انجام دهند و از همان کودکی بودن با گروه و روابط اجتماعی را بیاموزد.
داستان مردخوشبخت
پادشاهی پس از اینکه بیمار شد گفت:
«نصف قلمرو پادشاهی ام را به کسی می دهم که بتواند مرا معالجه کند».
تمام آدم های دانا دور هم جمع شدند
تا ببیند چطور می شود شاه را معالجه کرد،
اما هیچ یک ندانست.
تنها یکی از مردان دانا گفت :
که فکر می کند می تواند شاه را معالجه کند.
اگر یک آدم خوشبخت را پیدا کنید،
پیراهنش را بردارید
و تن شاه کنید،
شاه معالجه می شود.
شاه پیک هایش را برای پیدا کردن یک آدم خوشبخت فرستاد.
آن ها در سرتاسر مملکت سفر کردند
ولی نتوانستند آدم خوشبختی پیدا کنند.
حتی یک نفر پیدا نشد که کاملا راضی باشد.
آن که ثروت داشت، بیمار بود.
آن که سالم بود در فقر دست و پا می زد،
یا اگر سالم و ثروتمند بود زن و زندگی بدی داشت.
یا اگر فرزندی داشت، فرزندانش بد بودند.
خلاصه هر آدمی چیزی داشت که از آن گله و شکایت کند.
آخرهای یک شب،
پسر شاه از کنار کلبه ای محقر و فقیرانه رد می شد
که شنید یک نفر دارد چیزهایی می گوید.
« شکر خدا که کارم را تمام کرده ام.
سیر و پر غذا خورده ام
و می توانم دراز بکشم
و بخوابم!
چه چیز دیگری می توانم بخواهم؟»
پسر شاه خوشحال شد
و دستور داد که پیراهن مرد را بگیرند
و پیش شاه بیاورند
و به مرد هم هر چقدر بخواهد بدهند.
پیک ها برای بیرون آوردن پیراهن مرد توی کلبه رفتند،
اما مرد خوشبخت آن قدر فقیر بود که پیراهن نداشت!!!.
هرچه بیشتر افکار منفی را در ذهنتان تکرار کنید، بیشتر تجربه آنها را تمرین کرده و بیشتر به آنها باور پیدا میکنید. در نتیجه این اندیشه در شما شکل میگیرد که به اندازه کافی توانمند نبوده و هرگز موفق نخواهید شد.
راهکار آن است که به هنگام یادآوری اشتباهات گذاشته، با دوربین یادگیری به آنها نگاه کرده و آن لحظات را به عنوان لحظات رشد خود تلقی کنید.
موفقیت به میزان بالایی وابسته به محیط است و ما به اندازه کافی به این موضوع اهتمام نمیورزیم. محل کار شما و محلی که بیشترین زمان خود را در آن سپری میکنید، بر روی دستاوردهایتان و احساستان درباره آنها تاثیر چشمگیری دارد. محیط مناسب به شما کمک میکند بیشتر با کار خود انس پیدا کرده و با اشتیاق آن را انجام دهید. محیط منفی اذت از کار و خلاقیت را از شما میگیرد.
این موضوع در ارتباط با منزلتان نیز صدق میکند؛ حتی به میزان بیشتر. چرا که منزلتان محلی است که نیروی خود را در پایان روز کاری در آن بازمییابید. پس تغییرات مثبتی در آن ایجاد کنید. به عنوان مثال، آشفتگیهای موجود در منزل را مرتب کرده و محیطی مناسب برای استراحت و احساس راحتی بیشتر فراهم کنید.
با چراها آغاز کنید. برای موفقیت در بازه طولانی بایستی بدانید چرا کاری را انجام میدهید. گاها چراها چندان واضح نبوده و باید با تعقیب حس کنجکاویتان به آنها برسید؛ اما اگر تنها به دنبال کسب پول، اعتبار یا موفق دیده شدن باشید، هرگز چرای خود را پیدا نخواهید کرد. این انگیزهها خیلی قابل تحمل نیستند!
چرای شما انگیزه درونی و هدف بزرگتر شماست؛ آنچه که حتی در شرایط دشوار شما را هدایت میکند. برای مردم آنچه انجام میدهید چندان مهم نیست؛ دلیل شما برای انجام آن مهم است. پیدا کردن چرای خود در انجام کارها زمان زیادی میطلبد. با این حال، در جستجوی آن باشید. یقینا خود را نشان خواهد داد!
بیشتر اوقات ما پاسخ صحیح را قبل از منطقمان تشخیص میدهیم؛ اما این بدان معنا نیست که تصمیمات خود را فقط بر پایه احساساتمان بگیریم. در واقع باید به بخش احساسی وجود خود بها دهیم.
منطق نیز تاحدودی در غریزه درونیتان نقش دارد. خرد شما بر پایه تجربیات ابتدایی شکل میگیرد و این توانایی مغز شماست که در تصمیمگیری، سرانجام هر تصمیم را بر اساس تجربیات قبلی پیشبینی کند. بهترین کاری که میتوان انجام داد آن است که به درون خود اعتماد کنید اما تایید گرفتن از عقلتان را فراموش نکنید!
اصل تجسم در مورد هر چیزی صدق میکند؛ از ورزش حرفهای گرفته تا فعالیت شغلی. آنان که در اوج حرفه خود قرار دارند، بسیار از این تکنیک بهره جستهاند تا به بهترین خود برسند. به عبارت بهتر، برای کسب مهارت جدید یا القای تدریجی یک عادت، خود را درحال انجام آن تجسم کنید.
تجسم خود در آن زندگی که لایقش هستید و در حال انجام کارهای موردعلاقه خود، کلیدی برای موفقیت است. این بدان معنا نیست که تمام وقت خود را صرف رویاپردازی کنید؛ منظور آن که باید چشم خود را با چشم ذهن خود یکی کرده و سپس به سمت هدف پیش بروید!
هر کسی میتواند راجع به موفقیت صحبت کند؛ اما تلاش روزافزون برای آن دشوار است. برای موفق شدن در درجه اول باید در مهارتهای موردنیاز ماهر شده و به تلاش خود ایمان داشت.
باید هدف خود را بشناسید و آن را در چهارچوب ارزشها و باورهای خود دنبال کنید. در این صورت، هیچ چیز از اعتبار شما نخواهد کاست. به عبارت بهتر، بایستی میان گفتهها و اعمال شما تناسب برقرار باشد. پس آنچه را بیان کنید که قرار است انجام دهید، آن را دنبال کنید و از همه مهمتر به آن ایمان داشته باشید.
از حرکت به سمت هدف دست نکشید و دیگران را نیز به این کار تشویق کنید؛ یقینا به هدف خود خواهید رسید.
مهارتهای ارتباطی یکی از بزرگترین عوامل تمایز بین خواهان دائمی موفقیت و کسانی است که آن را به دست میآورند. برقراری ارتباط موثر یک مهارت بوده و تمرین و سرمایهگذاری زیادی میطلبد. قبل از آن که بتوانید بر دیگران تاثیر بگذارید، باید در درجه اول بر خود تسلط یابید. اوقات بیحوصلگی خود را شناخته و مدیریت احساسات منفی خود را یاد بگیرید. همچنین تشخیص این که چه زمانی بهتر است واکنش نشان داده و چه زمان سکوت کرد، از اهمیت بالایی برخوردار است. ارتباط هنر است و یادگرفتن نحوه صحیح آن به زمان نیاز دارد.
اگر نسبت به خود حس تعهد داشته باشید، یقینا تا انتها به مسیر ادامه خواهید داد. بین انجام یک کار و تعهد به آن تفاوت بسیاری وجود دارد. برای موفقیت بایستی بر روی خود نسبت به اهداف سرمایهگذاری کرد. اینطور در نظر بگیرید که اگر شما نخواهید به رویای خود پایبند باشید، فرد دیگری این کار را خواهد کرد و هیچ چیز دردناکتر از این نیست که فرد دیگری را در قالب رویای خود تماشا کنید.
شاید سالها طول بکشد تا تعهد به چیزی را در معنای واقعی آن یاد بگیرید؛ اما از آنجا که مهارتی قابل تعمیم به تمامی اهداف است، یاد گرفتن آن کلید مهمی محسوب میشود. اگر بتوانید تعهد خود را نسبت به یک هدف به خود ثابت کنید، قطعا در حوزههای دیگر نیز خواهید توانست. اما باید یک بار آن را تجربه کرده و تا انتها ادامه دهید تا معنای واقعی تعهد و دستیابی به موفقیت را درک کنید.
خوشبینی و یادگیری بهرهوری حداکثر از منابع، بخشی از فرآیند موفقیت میباشد. بدون این دو مهم، در بهترین شرایط وضعیت شما رکودی بیش نیست. فرآیند پیشرفت، ساخت و بازسازی بخشی از مسیر موفقیت است که هرگز پایان نمییابد. پیوسته به دنبال راه پیشرفت بودن مهارت است؛ اما درست مثل هر چیز دیگری هرچه بیشتر تلاش کنید، بهترین آن را خواهید یافت. استراتژیهای جدید را امتحان کرده و روشهای متفاوتی را دنبال کنید. پیشروها خودشان مسیر زندگیشان را میسازند.
هرگز نباید از یادگیری دست بکشید. ما با سوال کردن یاد میگیریم؛ نه با گفتن جوابهایی که میدانیم. پس هر چه بیشتر سوال کنیم، جوابهای بهتری پیدا میکنیم. بخشی از مسیر موفقیت، اختصاص دادن زمان برای راهنمایی گرفتن از دیگران است. این افراد معمولا بزرگتر از شما بوده و آنچه شما در طلب آن هستید، قبلا به دست آوردهاند. سوال پرسیدن بسیار ارزشمند است. در ارتباط با شروع کنندگان مسیر، سوال پرسیدن ذهن آنان را شفافتر کرده و گزینههای زیادی پیش روی آنان قرار میدهد.
هر چه سوالات عمیقتری بپرسید، عاقلتر میشوید و در این فرایند یاد میگیرید که خود را بهتر درک کنید. این خودشناختی نهایتا حس اعتماد به نفس و خوشحالی بسیار خوبی به شما خواهد داد.
پریدن از چیزی به چیز دیگر در زندگی بدون در نظر گرفتن روابط میان آنها کار آسانی است؛ اما اگر میخواهید به موفقیت دست پیدا کنید، بایستی روزانه زمانی را به ارزیابی فعالیتهای خود اختصاص دهید. اختصاص ۵ دقیقه به این که کارهایتان خوب پیش رفته یا نه، آگاهی بسیاری به شما میبخشد. ارزیابی چه روزانه باشد یا هفتگی یا ماهیانه و یا سالیانه، کلید پیشرفت است. یک قدم به عقب بردارید تا تصویر بزرگتری مشاهده کنید. با این کار تصمیمات بهتری میتوانید برای ادامه مسیر بگیرید.
یک راز موفقیت در زندگی این است که اهدافتان را بنویسید. اولین کاری که صبح انجام میدهید، تعیین میکند که روزتان چگونه قرار است باشد. ذهنتان را جوری برنامهریزی کنید که از همان لحظهی بیدارشدن در شرایطی قوی و توانا باشد؛ با این روش، قطعا یک روز عالی و مفید خواهید داشت. حالا چطور میتوانید چنین شرایطی را برای خودتان ایجاد کنید؟ با نوشتن اهدافتان هر روز صبح. وقتی این کار را کردید، دور مهمترین هدفتان خط بکشید؛ هدفی که در درازمدت، بیشترین تاثیر را در زندگیتان خواهد گذاشت. حالا از خودتان بپرسید: «امروز چه کارهایی میتوانم انجام دهم که همه چیز را تغییر دهد و من را به این هدفم نزدیکتر کند؟» تمام کارها و اقداماتی را که به ذهنتان میرسد یادداشت کنید، دور دو مورد از مهمترینهایشان را خط بکشید و شروع کنید. تا زمانی که انجامشان ندادهاید متوقف نشوید.
این، شیوهای بینهایت موثر و عالی است که همان اول صبح شما را در شرایطی درست و مطلوب قرار میدهد. به جای اینکه صبح، سرگردان و خوابآلود باشید و نیم ساعت طول بکشد تا بیدار و هشیار شوید، ذهنتان را تنظیم میکنید تا پربازده و موفق باشد. یک دلیل خوب دیگر برای نوشتن اهدافتان این است که با خواندنشان احساس خوبی خواهید داشت؛ جوری آنها را بنویسید که انگار همین الان به نتیجه رسیدهاند. با تکرار هر روزهی این نوشتن و خواندن، خوشفکری و مثبتاندیشی شما تضمین خواهد شد و طبق اهدافتان عمل خواهید کرد. اهدافی که روی کاغذ نیایند، فقط آرزو هستند و بس! قدرت و نیرویی که در نوشتن اهداف پنهان است شما را به سمت دومین شرط لازم برای موفقیت سوق میدهد:
یک رمز موفقیت در زندگی این است که باورهایتان را قوی کنید. اگر از افراد موفق بپرسید اولین قاعدهی کامیابیشان چیست، همهشان خواهند گفت: خودشان و کاری که انجام میدهند را باور دارند و از ابراز این باور نمیترسند. اگر شما خودتان را قبول نداشته باشید چرا دیگری قبولتان داشته باشد؟ وقتی دیگران از شما دربارهی اهداف و خواستههایتان میپرسند، از بیان صریح و قاطع آن نهراسید، شاید هم به اهداف بلندتان بخندند و به دیدهی تمسخر نگاهتان کنند اما شما با تکیه بر باوری که به خودتان دارید نباید اهمیتی به واکنش آنها بدهید. اگر نسبت به خواستههایتان سُست و نامطمئن باشید، تصمیمات متزلزلی خواهید گرفت که شما را به جایی نمیرساند. خلاف جریان پیش بروید و متمایز باشید. گذشته از همهی اینها، چند نفر در دنیای امروز هستند که واقعا زندگی رویاییشان را دارند؟ حالا، چند نفر از اینها اگر ازشان بپرسید اهدافشان چیست، با جملاتی شبیه «نمیدانم» جواب میدهند؟ پس با اراده و مصمم باشید و خودتان را باور کنید. مردم بابت اینکه شهامت دارید دنبال رویاهایتان بروید به شما احترام خواهند گذاشت.
زمانی داستانی شنیدم که در مورد مرد جوانی بود که در یک گاه محصولات ویدیویی کار میکرد. او هر روز دو مجله با خود به محل کارش میبُرد: یکی مربوط به کارآفرینی بود و دیگری مجلهای بود پُر از تصاویر اتومیبلهای پرسرعت و گرانقیمت. رئیسش از او پرسید که چرا او هر روز این مجلهها را با خود میآورد و جواب مرد جوان این بود: «من دارم اتومبیلی را که قرار است بخرم انتخاب میکنم.» واکنش رئیس، مانند بیشتر آنهایی بود که ذهنی متوسط دارند: او دارد خودش را خسته میکند، او هرگز به چنین اتومبیلی نخواهد رسید و در نهایت مایوس و ناامید خواهد شد.
مدتی بعد، مرد جوان کارش را در آن گاه رها کرد و به دنبال رویایش رفت. چند سال بعد او به همین گاه برگشت تا یک فیلم ویدیویی را به آنجا برگرداند و سوار همان اتومبیلی بود که در آن مجله انتخابش کرده بود. همان کسانی در آنجا کار میکردند که این جوان در گذشته با آنها همکار بود. حالا میتوانید تصور کنید وقتی او را با همان اتومبیلی دیدند که فکر میکردند هرگز صاحبش نخواهد شد، چه قیافههایی داشتند؟ همهی اینها با ایجاد یک سیستم فکری و اعتقادی قدرتمند شروع شد.
اولین قدم برای رسیدن به رویاها و خواستهها این است که آنها را باور و تصور کنید. وقتی شما در ذهنتان ایمان دارید که هماکنون به اهدافتان خواهید رسید، حسی از تحقق و یقین ایجاد میشود. این باور و قطعیت شما را به سمت اقدام و عمل پیش میبرد و وقتی بدانید نتیجه چه خواهد بود، خیلی راحتتر میتوانید اقدامات لازم برای رسیدن به آن نتیجه را انجام دهید.
شما مطمئن هستید بدنی را که دوست دارید خواهید داشت.
شما مطمئن هستید با خانوادهای که آرزویش را دارید در خانهی رویاییتان زندگی خواهید کرد.
شما مطمئن هستید شغلی که دوست دارید را خواهید داشت و سرمایهای را که باور دارید لایقش هستید به دست خواهید آورد.
اگر تصاویر موفقیتهایتان را مدام در ذهنتان تکرار و تجسم کنید، راههای عصبی جدیدی در مغزتان ایجاد میکنید. ذهنتان نمیتواند فرق بین واقعیت و چیزی را که صرفا تصوراتی قوی و روشن هستند تشخیص دهد. رویاپردازی کنید و آن را باور داشته باشید، تصور کنید هم اکنون به خواستههایتان رسیدهاید. اگر رویایتان ملکهی ذهنتان شود، مطمئن خواهید شد که تنها نتیجه و پیشامد ممکن همین است و تلاش میکنید راههایی را پیدا کنید تا به وقوع بپیوندد.
قدم بعدی که شما را به سمت کامیابی و شادی هدایت میکند این است که:
از خردمندی پرسیدند بهترین سرمایهگذاری ممکن که کسی میتواند انجام دهد چیست. جوابش کوتاه، ساده و دلنشین بود: «روی خودت سرمایهگذاری کن.»
نام این خردمند، وارن بافِت (Warren Buffett) است که موفقترین کارآفرین و سرمایهگذار دنیا است و بنا به گزارش فوربز (Forbes)، سرمایهای به ارزش ۵۳.۵ میلیارد دلار دارد. استخدام مربی شخصی، عضویت در باشگاه ورزشی، تهیهی غذاهای سالم، ن کتاب و پرداخت هزینههای آموزشی ولخرجی نیستند بلکه سرمایهگذاریاند: سرمایهگذاری روی خودتان!
بعضی از کارهایی که میتوانید برای سرمایهگذاری روی خودتان انجام دهید:
درباره این سایت